جدول جو
جدول جو

معنی پروک هاچین - جستجوی لغت در جدول جو

پروک هاچین
جمع کردن تن برای محدود کردن میدان درد، چروکیدن و ترکیدن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

خود را جمغ کردن پروخ هاکردنپروهاچین
فرهنگ گویش مازندرانی
خود را جمع کردن، خود را جمع و جور و پنهان کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
جمع شدن لب ها پس از خوردن چیزهای گس مزه مانند خرمالو، نشان.، خنده ی تمسخر آمیز، دندان را با فشار و خشم نشان دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
کز کردن، در خود فرو رفتن
فرهنگ گویش مازندرانی